تاثیر اینفلوئنسر مارکتینگ بر بازاریابی برندها

mohammad_kheiry17

عضو تایید شده
کاربر انجمن
عضویت
25/7/18
ارسال ها
37
امتیاز
1
سن
29
اینفلوئنسر مارکتینگ یا بازاریابی افراد تاثیرگذار یکی از روش های بازاریابی برندها می باشد. سرمایه گذاری برندها بر روی اینفلوئنسر مارکتینگ (influencer marketing) بدون توجه به نگرانی هایی که درباره فریب این افراد وجود دارد افزایش یافته است.

تحقیقات نشان می دهد که برندها هنوز جذب فریب اینفلوئنسرها و فالورهای فیک (فالورهایی که گاهی وجود واقعی ندارند و فقط صرفاً برای افزایش فالورهای یک پیج خریداری می شود تا تعداد فالورها افزایش پیدا کند) می شوند و سرمایه گذاری های خود را در این راه ادامه میدهند.

بسیاری مدیران برای بازاریابی برند خود برنامه ریزی کرده اند که در طی 12 ماه آینده سرمایه گذاری خود را بر روی اینفلوئنسر مارکتینگ افزایش دهند و این در حالی است که نگرانی هایی درمورد شفاف نبودن کار این افراد و فالوئرهای فیک وجود دارد.

تحقیق جدید WFA نشان میدهد که در زمان تصمیم گیری برای آنکه برای شروع همکاری، کیفیت فالوور اولویت اول در لیست انتخاب برندها است و 96% پاسخ دهندگان این فاکتور (کیفیت فالوورها) را یک فاکتور کاملا ضروری یا خیلی مهم می دانند.

این نتایج با بررسی 34 شرکت و 59 میلیارد دلار سرمایه گذاری در رسانه های جهانی و بازاریابی به دست آمده است و نگرانی هایی در رابطه با عدم وجود موقعیت تجاری، کاملاً مشهود است. 71 درصد اعلام کرده اند که نحوه افشای روابط ضروری ترین و مهمترین بخش فرآیند انتخاب است.

با این وجود؛ این نگرانی، برندها را از سرمایه گذاری روی بازاریابی افراد تاثیرگذار باز نمی دارد و 65% برندها سعی دارند سرمایه گذاری های خود را افزایش دهند. هدف اصلی سرمایه گذاری، بالا بردن آگاهی نسبت به برندها (86%)، دستیابی به مخاطبین جدید (74%)، و بهبود و پیشرفت حمایت از برند(69%) می باشد.

نگرانی هایی در رابطه با فریب اینفلوئنسرها

influencer-marketing.jpg


ماه گذشته Keith Weed، مدیر فروشگاههای Unilever، موضوع فریب اینفلوئنسرها را در معرض توجه عمومی قرار داد و توضیح داد که چگونه شرکت ها میتوانند بر آن غلبه کنند.

Unilever با اینفلوئنسرهایی که فالور میخرند، کار نخواهد کرد و قول داد که برندهایش فالور نخواهند خرید. همچنین اولویت، کار با شرکایی است که شفافیت در نحوه ی کار خود را افزایش دهند و رفتارهای حیله گرانه را در میان اکوسیستم دیجیتالی ریشه کن کنند.

در Cannes Lions، Weed دلیل اهمیت این موضوع را بیان کرد و گفت: “اگر مردم به تعداد فالورهایی که یک نفر در پیج خود دارد اعتماد نکنند، بازاریابی تضعیف میشود و تحلیل میرود.” او بر اهمیت اعتماد تأکید کرد و اعلام کرد “اعتماد مهمترین قسمت برای بازاریابی و برند است. یک برند بدون اعتماد فقط یک محصول است و فرق بین این دو در اعتماد است.” او معتقد است که بدون چنین اعتمادی، تمام سیستم از هم میپاشد.



اما علیرغم نگرانی هایش،Unilever هم مانند بسیاری از برندهای دیگر، به استفاده از اینفلوئنسر مارکتینگ ادامه می دهد. Weed میگوید: “اینفلوئنسرها روش مهمی برای دستیابی به مشتریان و پیشرفت بازاریابی برندها می باشد. قدرت آنها از ارتباط قوی، معتبر و مستقیمی که با مردم دارند می آید اما بعضی تکنیک ها مانند خرید فالور میتواند این ارتباطات را خراب کند.”

یوتیوبرها (افرادی که در یوتیوب و با ساخت ویدئو فعالیت می کنند) و ولاگرها (ترکیبی از ویدئو و بلاگر، یعنی بلاگری که با ساخت ویدئو فعالیت می کنند) سرمایه باارزشی برای تحریک برندهای Unilever دارند مانند Dollar Shave Club و Dove Men؛ اما تحقیقات Point North Group مشخص کرد که 20% فالورهای پیج اینستاگرام Magnum فیک بودند.

داشتن تعداد زیادی فالور فیک، از آنجا که قدرت بازاریابی برند را برای سنجش ROI و میزان تعامل با کاربر از بین می برد، می تواند باعث بروز برخی مشکلات شود.

بررسی تاثیر اینفلوئنسر مارکتینگ بر بازاریابی برندها

Stephen Loerke، اذعان کرده است که “بازاریابی اینفلوئنسر برای بسیاری از بازاریابان به یک کانال کلیدی تبدیل شده است” و اظهار می کند که مطالعات، معیاری را ارائه کرده اند که نشان می دهد تیم های بازاریابی و همکاران خارجی آنها چگونه کانال جدیدی در حوزه ای که به سرعت در حال تکامل است مدیریت می کنند.

تحقیقات نشان میدهد که شاخصهای عملکرد کلیدی (KIPs) که برای ارزیابی عملکرد اینفلوئنسر استفاده شده است، عبارت اند از: بازدید (96%)، تعامل (80%)، تولید ترافیک (44%)، و به دست آوردن رسانه های دیگر (44%).

بطور عمده نگرانی ها حول 4 حوزه متمرکز شده است که در میان آنها اعتماد مشتری “بسیار نگران کننده” و مرحله blurred lines (مرحله ای که مشتری اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت کرده و تصمیم بر خرید می گیرد) با 64% “نگران کننده” معرفی شده اند. 3 حوزه نگرانی بعدی، عبارت اند از ریسک های قانونی و مالی (60%)، ریسک های مربوط به اعتبار (64%) و ریسک های مربوط به امنیت برند (59%).

با این وجود، تحقیقات WFA نشان میدهد که 64% برندها از شرکای خارجی استفاده می کنند تا اینفلوئنسرهای مرتبط به حوزه کاری خود را پیدا کنند و 63% از برندها از شرکای خارجی استفاده می کنند تا شراکت را مدیریت کنند. روشی که برندها با اینفلوئنسرها همکاری می کنند به طور دقیق توسط نگهبانانی مانند (Competitions and Market Authority (CMA و (Advertising Standards Authority (ASA در انگلستان زیر نظر گرفته می شود.
 
  • Like
Reactions: msm
بالا